
شیشههای عطر در دوران کرونا شکست!
اردیبهشت 1395 در نمایشگاه بینالمللی تهران، همراه با عطر گلهای بهاری و غرفههایی که اسانس این طبیعت زیبا را به رخ میکشیدند. نیما بین شیشههای رنگی و چشم نواز ادکلن و عطرها تلفنی فرمولی از ترکیب اسانسها میگفت و زیرچشمی دختری جوان را میدید که با ذوق به این شیشه ها چشم دوخته بود.
مشاهده خبر »
نیکوکاران استان تهران بدهی یکصد نفر زندانی جرایم غیرعمد را پرداخت کردند
به همت نیکوکاران و تلاش مددکاران ستاد مردمی دیه استان تهران، از ابتدای سال جاری تاکنون بدهی یکصد نفر از زندانیان نیازمند جرایم غیرعمد پرداخت شده، زمینه آزادی آنان فراهم گردید.
مشاهده خبر »
کمک 2 میلیارد تومانی رهبر انقلاب برای آزادی زندانیان غیرعمد
رهبر معظم انقلاب اسلامی به سنت هر ساله در ماه رمضان مبلغ بیست میلیارد ریال برای آزادی زندانیان نیازمند اختصاص دادند.
مشاهده خبر »
حضور دانش آموزان و دبیران دبیرستان شاهد مهدیون در پویش سایه پدر
به مناسبت روز میلاد امیرالمومنین حضرت علی (ع) و روز پدر، دانش آموزان و دبیران دبیرستان شاهد مهدیون با شرکت در پویش سایه پدر، ضمن پرداخت یکصد میلیون تومان در آزادی چهار نفر زندانی که پدر خانوادهبودند، سهیم شدند.
مشاهده خبر »
نیکوکاران استان تهران بدهی ۱۶ نفر از زندانیان نیازمند را پرداخت کردند
به مناسبت فرا رسیدن ایام اربعین حسینی 16 نفر از زندانیان نیازمند جرائم غیر عمد استان تهران با کمک نیکوکاران آزاد شدند.
مشاهده خبر »
خدا کند بعد از من، پسرم راه درستی برای زندگی انتخاب کند
منصور با گرفتاری در رکود اقتصادی بازار، هم خانوادهاش متلاشی شد، هم به علت بدهکاری و شکایت شاکی راهی ندامتگاه تهران بزرگ شده است. پدر پیرش عصا زنان با تکه کاغذی که نشانی ستاد دیه در آن نوشته شده، به امید کمک نیکوکاران و نجات فرزندش پا به این مرکز گذاشته است. بدهی فرزندش 73میلیون تومان بود که مانند کنتور روزشمار با هر دمیدن آفتاب، بیشتر میشود!
مشاهده خبر »
مهریه؛ دوام یا پایان زندگی!
بهروز در روزهایی که دکتر به او هشدار داد مراقب زنش پس از فوت فرزند معلولشان شود تا دچار افسردگی نشود، به درخواست او، پول پیش خانه اجارهای را به نامش منتقل کرد، اما وقتی عصر روز بعد از سر کار بسوی خانه برگشت، کلید در قفل نچرخید و همین آغازی شد برای قهر و اختلافات. همسرش مهریه را هم به اجراء گذاشته بود.
مشاهده خبر »
صندوقهای خانگی و قصه تکراری ناآگاهی به قانون
صغری بعد از مرگ ناگهانی شوهرش، چند صندوق خانگی باز کرد؛ صندوقهایی که قرار بود گره از مشکلات همسایهها باز کند اما گره بزرگی به زندگی خودش انداخت. وامهایی که گرفتند و آدمهایی که رفیق نیمهراه شدند و نتیجهاش زنی است پشت دیوارهای ندامتگاه شهر ری و مددکارانی که برای نجات او با شانزده نفر روبرو هستند.
مشاهده خبر »
تاوان یک تجارت ناشیانه
عفّت زنی است که همسر و تنها فرزندش درگیر تجارت ناشیانه دامادشان شده؛ هرچه داشتند را بابت بدهکاری او دادند و طلبکار اصلی که در پرداخت این بدهیها به آنان کمک کرده بود، حالا شاکی است. داماد فراری شده و اکنون جواب بیمعرفتی وی را این سه نفر میپردازند. پدر و دختر زندانی هستند و عفت به دنبال رهایی آنان از زندان است.
مشاهده خبر »
کمربند نجاتی که نباید باز میشد
سومین طبقه از ساختمانی نیمهکاره، پسرجوانی که بر فراز اسکلت این ساختمان آهنها را به همدیگر جوش میداد. خسته از کار، کمربند نجاتش را باز کرد. کار در حال پایان بود. آهنهای قسمت بالکن اگر تمام میشد، کارگران آجرها را بالا میانداختند و شکل کلی کار نمایان میگشت.
مشاهده خبر »












